honar دنیای هنر نويسندگان شنبه 15 تير 1392برچسب:خوشنویسی ,میرعماد حسنی,چلیپا,نستعلیق,شکستهنستعلیق,فرهنگ ایرانی, :: 13:7 :: نويسنده : artan
خوشنویسی ایرانی
![]()
نمونهای از خط نستعلیق بهشکل چلیپا از میرعماد حسنی(۹۶۱ - ۱۰۲۴ هـ. ق.)، ایران، متن شعر: «مسلم کسی را بُود روزه داشت / که درمانده(ای) را دهد نان چاشت // وگرنه چه حاجت که زحمت بری / ز خود بارگیری و هم خود خوری»
![]()
قطعه خط شکستهنستعلیق اثر سید علیاکبر گلستانه، ۱۳۱۶ هـ. ق، متن قطعه بیتی از سعدی شیرازی است که میفرماید: ای که نصیحتم کنی کز پی نیکوان مرو / عشق حقیقت است اگر حمل مجاز میکنی. در این اثر خوشنویس، کلمهٔ «اگر» راحذف کردهاست.
![]()
نمونهای از خط شکستهنستعلیق اثر محمدحسین عطارچیان به شیوه درویش عبدالمجید. متن نوشته: «هوالمستعان دوست ستودهخصال هنرمند ارجمند شکستهنویس زبده جناب آقای حسن اعرابی که مشتاق فراگیری مکتب اصیل و ماندگار حضرت استادی درویش عبدالمجید طالقانی میباشند و با تحریر دستخط زیبایی شیفتگی خود را به این مکتب عیان داشتهاند و با تشریففرمایی به تهران به همراه شاگردان و هنرجویان مستعد خود اشتیاق و علاقمندی را برای پیروی از مکتب اصیل ابراز نموده و با کمال مسرت شاگردان ممتاز خود را برای اتصال به این حلقه ماندگار تشویق و ترغیب مینمایند از حضرت سبحانی توفیق همگان را در پیروی از آثار آن استاد کل و اشاعه آن مکتب فراگیر آرزومندم محمدحسین عطارچیان ۵۶۴»
خوشنویسی ایرانی بخشی از خوشنویسی اسلامی است که در ایران و سرزمینهای وابسته یا تحت نفوذ او همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان و شبه قاره هند به تدریج حول محور فرهنگ ایرانی شکل گرفت. درحالی که عمدهٔ تبدیل نگارش معمولی کلمات به خوشنویسی هنرمندانه در جهان اسلام، بهعهده ایرانیان بودهاست، رفته رفته ایرانیان سبک و شیوههایی مختص به خود را در خوشنویسی ابداع کردند. هرچند این شیوهها و قلمهای ابداعی در سایر کشورهای اسلامی هم طرفدارانی دارد اما بیشتر مربوط به ایران و کشورهای تحت نفوذ آن همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و هند میباشد. در این منطقه نیز خوشنویسی همواره به عنوان والاترین شکل هنرهای بصری مورد توجه بوده و دارای لطافتی خاص است. شکلگیریدر ایران پس از فتح اسلام، خطّاطی به شیوهٔ نسخ وجود داشت. در پرتو حمایت ابوبکر بن سعد زنگی در فارس، دهها نسخه قرآن خطی به وجود آمد. در زمان حکومت ایلخانیان، به دلیل نفوذ هنر چین و سلطه مغولها، اوراق مذهّب کتابها نخستین بار با نقشهای تزیینی زینت یافت. در زمان حکومت تیموریان در ایران، خط و خوشنویسی به اوج کمال خود رسید. میرعلی تبریزی با ترکیب خط نسخ و تعلیق، خط نستعلیق را بنیان نهاد. مشهورترین خطاط قرآن در این دوره بایسنقر میرزا بود. آنچه که بهعنوان شیوهها یا قلمهای خوشنویسی ایرانی شناخته میشود بیشتر برای نوشتن متون غیر مذهبی نظیر دیوان اشعار، قطعات ظریف هنری و یا برای مراسلات و مکاتبات اداری ابداع شده و بهکار رفتهاست. این در حالی است که خط نزد اعراب و ترکان عثمانی بیشتر جنبه دینی و قدسی داشتهاست. هرچند آنان نیز برای امور منشیگری و غیرمذهبی قلمهایی را بیشتر بهکار میبرند، اما اوج هنرنمایی آنان - بر خلاف خوشنویسان ایرانی- در خط ثلت و نسخ و کتابت قرآن و احادیث قابل رویت است. در ایران نیز برای امور مذهبی مانند کتابت قرآن یا احادیث و روایات و همچنین کتیبهنویسی مساجد و مدارس مذهبی بیشتر از خطوط ثلث و نسخ بهره میگرفتند که نزد اعراب رواج بیشتری دارد. هرچند ایرانیان در این قلمها نیز شیوههایی مجزا و مختص به خود آفریدهاند. خط تعلیقنوشتار اصلی: خط تعلیق
خط تعلیق را میتوان نخستین خط ایرانی دانست. خط تعلیق که ترسل نیز نامیده میشد از اوایل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود یکصد سال دوام داشت. و بعد رفته رفته از رواج آن کاسته شد و رونق سابق را از دست داد. تعلیق از ترکیب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و کسی که این خط را قانونمند کرد خواجه تاج سلمانی بود. که بعدها به وسیله خواجه عبدالحی منشی استرآبادی بهآن قواعد و اصول بیشتری بخشیده شد. تعلیق که بیشتر به عنوان خط تحریر برای نوشتن نامهها و فرمانهای حکومتی بکار میرفته، دارای دوایر زیاد، حروف مدور و قابلیت بسیاری در ارائهٔ ترکیبهای متنوع و کمپوزیسیونهای گوناگون دارد. به همین دلیل بیشتر در بین کسانی رواج داشته که از نظر سواد و میزان آشنایی با خط در سطح بالایی باشند. در زمانهٔ بیحوصلهٔ ما نمیتواند از نظر خوانایی گسترهٔ کاربری همگانی پیدا کند.از این رو این خط به تدریج کاربرد خود را از دست داد. خط نستعلیقنوشتار اصلی: خط نستعلیق
پس از خط تعلیق که نخستین خط شکل گرفته ایرانی بود نستعلیق شکل گرفت که افتخار هنر ایرانی است. در میان خطوط ایرانی و عربی، خط نستعلیق بهگواه آثار آفریده شده بهعنوان زیباترین خط و برتر از خطوط اسلامی شناخته شده و آن را «عروس خطوط اسلامی» نامیدهاند. در قرن هشتم هجری قمری میرعلی تبریزی (۸۵۰ هجری قمری) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق بوجود آورد که نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد. این خط بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید. نستعلیق حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است. (یک ششم حرکتهای مستقیم و پنج ششم حرکتهای مدور دارد.) پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهر تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوششها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود. اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل نستعلیق موثر بودند. همانند میرعلی هروی و سپس بعد از حدود یک قرن، خوشنویس نامی و آشنای همه، میرعماد حسنی (۱۰۲۴ هجری قمری). او که معاصر شاه عباس صفوی بود با نبوغ خود تغییرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد که هنوز پس از گذشت قریب ۴۰۰ سال مورد استفاده و الهام بخش خوشنویسان است. او پایه خط را به جائی رساند که از زمان پیدایش خط نستعلیق تا کنون هنرمندان خوشنویس را یارای برابری با او نبودهاست. همزمان با میرعماد هنرمند بزرگ دیگری بهنام علیرضا عباسی میزیست که رقیبی برای او بهشمار میرفت. علیرضا عباسی علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی، در خط ثلث نیز استاد بود بطوری که قالب کتیبههای مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجام شدهاست. خط نستعلیق علاوه بر خوشنویسانی که در حیطه ایران کنونی میزیستند، در خراسان بزرگ و کشورهای آسیای میانه، افغانستان و بهویژه خوشنویسان دربار گورکانیان در هندوستان (که تعلق خاطر ویژهای به فرهنگ ایرانی داشتند) رشد و پیشرفت قابل توجهی کرد. بطور کلی قرنهای نهم تا یازدهم هجری را میتوان قرنهای درخشان در هنر خوشنویسی دانست. خط شکستهنستعلیقنوشتار اصلی: خط شکستهنستعلیق
در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکستهنستعلیق توسط مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات با تغییر دادن خط نستعلیق ابداع شد. علت پیدایش آنرا میتوان نیاز بهتندنویسی و راحتنویسی در امور منشیگری و البته بیش از آن، ذوق و خلاقیت هنری ایرانی دانست. همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان بهخاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند. از آنجایی که نوشتن خط زیبای نستعلیق مستازم صرف وقت و دقت زیاد است، خط شکستهنستعلیق از ترکیب خط محجور تعلیق با خط ظریف نستعلیق شکل گرفت تا سرعت و زیبایی را همزمان داشته باشد. خط شکسته نستعلیق بهدست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی برای آن وضع نمود و آنرا به کمال رساند. درویش عبدالمجید شکسته نستعلیق را به جایی رساند که میرعماد در نستعلیق انجام داده بود. پس از او بسیاری در این راه قدم گذاشتند اما هیچکس نتوانست این قله را درنوردد. دوران قاجاردر دوره قاجار با ظهور پدیده چاپ و چاپ سنگی و همچنین گسستگی ارتباط خوشنویسان با سلسله اساتید قدیمی در خط ایرانی به ویژه نستعلیق نویسی تغییراتی حاصل شد. از قرن یازدهم هجری شیوه سیاهمشق از صورت یک تمرین ساده ابتدایی به صورت زبان و بیانی تازه و شگفتانگیز درآمد و در قرن سیزدهم به اوج رسید. زبانی که به عنوان یک هنر ناب و فارغ از دغدغه انتقال ادبی مفاهیم و فقط با ایجاد زیبایی بصری تا به امروز تداوم یافتهاست. این هنر در دوره قاجار بهدست هنرمندانی چون میرزا غلام رضا اصفهانی و میرحسین خوشنویس قلههای هنر را درنوردید. از دیگر سو به دلیل نیازهای جدید جامعهای که گامهای نخست برای حرکت بهسوی مدرن شدن را طی میکرد. خوشنویسی هم به سمت هنرهای کاربردی رفت و با این تحولات همراه شد. خوشنویسی ایرانی با از دست دادن مصرف اصلی آن یعنی کتابت و مواجهه با نیازهای جامعه مدرن در قرن اخیر روند تازهای را دنبال کرد. تحولات فرهنگی - هنری و سیاسی - اجتماعی و فناوری در ایران، در دورههای قاجار و پهلوی زمینهساز نوآوری متفاوتی در خط شدهاند. در دوره قاجار با ظهور و روزنامهها و نشریات، مصرف اصلی خوشنویسی یعنی کتابت و تکثیر آثار مکتوب بهتدریج از بین رفت. از این رو جنبههای خلاقه و روشهای شخصی و شیوهگرایانه در خط نمود بیشتری پیدا کرد و با رواج «سیاهمشق»ها دوران تازهای فرا رسید. پس از آن در دوره پهلوی با پدید آمدن نیازهای جدید برای جامعه همچون تجارت، تبلیغات و فناوری و همچنین مواجهه با هنر جهانی خوشنویسی نیز میبایست خود را با این تحولات هماهنگ میکرد. میرزا محمدرضا کلهر با نگارش روزنامههایی چون شرف و شرافت و کتابهایی چون فیضالدموع و سفرنامههای ناصرالدین شاه قاجار به خراسان نمونههایی برای تمرین مشق در وسعت زیاد برای مشتاقان بهجای گذاشت. او به جهت خوشنویسی بر روی سنگ و با مرکب غلیظ که برای چاپ سنگی اجتنابناپذیر بود شیوهای ای پدید آورد که حروف آن چاق و کشیدهها کوتاه بودند. از آنجایی که ارتباط خوشنویسان در اواخر دوره قاجار با سلسله اساتید قدیمی قطع شده بود آثار چاپ شده محمدرضا کلهر سرمشق خوبی برای علاقه مندان به خط به شمار میرفت این شیوه تا همین یکی دو دهه اخیر، شیوهٔ رایج و مطلوب خوشنویسان معاصر بود. پس از کلهر عمادالکتاب سیفی قزوینی از آثار او مشق کرد و این شیوه را رواج داد. عمادالکتاب را میتوان آخرین حلقه از سلسله استادان پیشین در خط دانست که از او «آداب المشقی» باقی ماند و همین او را به سلسله خوشنویسان معاصر متصل کرد. در قرن ۱۳ در دوره قاجاریه خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختیهای این هنر ظریف را بجان خریدند و در توسعه آن کوشیدند که اسامی معروفترین آنها تا قبل از خوشنویسان معاصر بهاین شرح میباشد: عباس نوری، وصال شیرازی، احمد شاملو مشهدی، فتحعلی حجاب، میرحسین خوشنویس، اسداله شیرازی، میرزا آقا خمسهای، ابوالفضل ساوجی، عبدالرحیم افسر، محمدحسین شیرازی، عبدالحمید ملک الکلامی، علینقی شیرازی، میرزا محمد ابراهیم تهرانی (میرزا عمو)، بهاءالدین کاتب، حالی اصفهانی، حسن خان شاملو، خواجه اختیار منشی، زینب شهده، سید احمد مشهدی، جواد شریفی، صاحب قلم، عبدالرشید دیلمی، محمود شهابی، اشرف الکتاب، مولانا یاری، میرزا احمد نیریزی - میر علی هروی، میر معز کاشانی، نوری لاهیجی، میرزا طاهر خوشنویس، حسن هریسی، آقا میرزا بیوک ادیب، بخت شکوهی، دوز دوزانی، میرزا غلامرضا اصفهانی، میرزا محمدرضا کلهر، عمادالکتاب سیفی قزوینی، مریم بانو. دوران معاصرهمچنین نگاه کنید به نقاشیخط در دوران معاصر همراه با همه شاخههای هنری که دستخوش تحولاتی قابل توجهی شدند در هنر خوشنویسی نیز شاهد تغییراتی بودهایم و هم اکنون نیز شاهد نوآوریها و ابداعاتی چه در ترکیب با سایر هنرها وچه در ابداع خطهای جدید هستیم. دوران پهلوی دوران ارتباط با جریانهای هنری معاصر در سایر کشورها و رویکرد بیباکانه به نوآوری در هنر بود. بهعنوان مثال میتوان از شیوه نقاشیخط یاد کرد که از دهه چهل خورشیدی رفتهرقته باب شد. تلاش هنرمندانی چون محمد احصایی که بنیانگذار این سبک شناخته شده و همچنین نصرالله افجهای، از پس تجربیات نقاشان مکتب سقاخانه مانند فرامرز پیلارام و حسین زندهرودی و در سالهای پس از انقلاب آثار
نظرات شما عزیزان:
پيوندها
|
|||||||
![]() |